شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۷۴: آن توبهٔ سنگین به یکی جرعه شکستم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رفتم به در خانه میخانه نشستم آن توبهٔ سنگین به یکی جرعه شکستم گر عاقل مخمور مرا خواند به مجنون منعش مکن ای عاشق سرمست که هستم در هر دو جهان غیر یکی را چو ندیدم شک نیست که هم غیر یکی را نپرستم سرمست شرابم نه که امروز چنینم از روز ازل تا به ابد عاشق و مستم در خواب گرفتم سر دستی که چه گویم خوش نقش خیالیست که افتاد به دستم گفتند که در کوی خرابات حضوریست برخاستم و رفتم و آنجا بنشستم سید کرمی کرد و مرا خواند به بنده من هم کمر خدمت او چست ببستم شاه نعمت الله