شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶۷: مائیم و نیازی و نیازی که چه گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نازی است از آن جانب و نازی که چه گویم مائیم و نیازی و نیازی که چه گویم تا طاق دو ابروش مرا قبله نما شد کردیم نمازی و نمازی که چه گویم دل سوختهٔ آتش عشقیم که چون موم دیدم گدازی و گدازی که چه گویم این سینهٔ ما مخزن اسرار الهی است رازیست در این سینه و رازی که چه گویم خوش سلطنتی یافتم از دولت محمود مائیم و ایازی و ایازی که چه گویم ساز دل ما مطرب عشاق چه بنواخت آواز به ساز آمد و سازی که چه گویم سید به سوی کعبهٔ مقصود روان شد اکبر بُود این حج و حجازی که چه گویم شاه نعمت الله