شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۶۴: رازیست میان من و رندان که چه گویم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
حالی است مرا با می و مستان که چه گویم رازیست میان من و رندان که چه گویم بزمیست ملوکانه و ساقی که چه پرسی من عاشق سرمست حریفان که چه گویم چون بلبل سودازده در مجلس عاشق آورده ام این صورت بستان که چه گویم هر نقش خیالی که مرا در نظر آید گویم که بگوئید به جانان که چه گویم از روز ازل عاشق مستم چه توان کرد باشم ابدا مست بدان سان که چه گویم خود خوشتر ازین قول که گفتم نتوان گفت ذوقیست در این گفتل مستان که چه گویم گنج ار طلبی کنج دل سید ما جو نقدیست درین گوشهٔ ویران که چه گویم شاه نعمت الله