شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۵۱: به چشم من ببین رویش که دائم در نظر دارم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خبر از دل اگر پرسی منم کز دل خبر دارم به چشم من ببین رویش که دائم در نظر دارم منم صوفی ملک دل که باشد شکر او وردم منم عطار شهر جان که در دکان شکر دارم مروا ی عاشق صادق که من معشوق جانانم بیا ای بلبل شیدا که من گلهای تر دارم منم آن شمع مومین دل که می سوزم به عشق او ضمیر روشنم بنگر که چون در جان شرر دارم تو از می گشته ای مخمور و من سرمست ساقیم تو را چیز دگر دادند و من چیز دگر دارم ز هر خاکی که می بینی در او کان زری باشد ز من جو نقد این معنی که در دریا گهر دارم اگر عزم سفر داری بیا تا رهبرت باشم که تا گوئی در این عالم چو سید راهبر دارم شاه نعمت الله