شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۰۳۲: همچو زلفش بی سر و سامان شدم
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا جمالش دیده ام حیران شدم همچو زلفش بی سر و سامان شدم آفتاب حسن او چون رو نمود من چو سایه از میان پنهان شدم جام درد و دُرد عشقش خورده ام مبتلای درد بی درمان شدم مطرب عشاق شعری خوش بخواند من به ذوق آن غزل رقصان شدم در خرابات مغان مست و خراب همدم ساقی میخواران شدم نقد گنج عشق او دادم از آن ساکن کنج دل ویران شدم بندهٔ سید شدم از جان و دل در دو عالم لاجرم سلطان شدم شاه نعمت الله