شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۹۴: غیر این نقش خیال او محال
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقش نقاش است نقش این خیال غیر این نقش خیال او محال در همه آئینه ای روشن نمود آن جمال بی مثال پر کمال عشق جانان است جان عاشقان این چنین جانی کجا یابد زوال آفتابی مه لقا پیدا شده گاه بدری می نماید گه هلال عشق سرمست است در کوی مغان عقل مخمور است و مانده بی مجال چون یکی اندر یکی باشد یکی آن یکی گه هجر باشد گه وصال نعمت الله در محیط عشق او خوش حیاتی باشد از آب زلال شاه نعمت الله