شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۷۰: ساغر می چو عاشقان درکش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقانه به یاد او سرخوش ساغر می چو عاشقان درکش مست او شو چه جای هشیاریست نوش کن جام بادهٔ بی غش دل اصحاب عشق و صحبت دوست جان یاران و مهر آن مهوش عشق او آتش است و ما چون عود خوش بود عود خاصه بر آتش آستین بر جهان جان افشان دامن از دست ملک دل درکش از سر هر دو کون خوش برخیز بنشین یک زمان به عشقش خوش روز عید است باش قربانش همچو سید ولی مگو ترکش آفتابست و ماه خوانندش همه بینند ولی ندانندش شاه نعمت الله