شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۶۳: آسوده جان عشاق از ساز دلنوازش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
وش مطربیست عشقش بنواخت باز سازش آسوده جان عشاق از ساز دلنوازش خواهی که بازیابی رمزی ز راز معشوق می باش عاشقانه با محرمان رازش جانی که نو نیاز است جانان به جان گدازد یا رب که آفرین باد بر جان نو نیازش ساقی به صاف درمان ما را علاج می کن باز آ به دُرد دردش خوش خوش دوا بسازش آن یار نازنینم زارم گذاشت بازم شکرانه جان ببازم گرآورند بازش جام جم است عالم پر می ز خم وحدت نوشم می حقیقت از ساغر مجازش ذوقیست عاشقان را با جان نعمت الله ذوق خوشی طلب کن از جان پاکبازش شاه نعمت الله