شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۶۲: در خلوت دل ما نبود مجال غیرش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده ندیده هرگز نقش خیال غیرش در خلوت دل ما نبود مجال غیرش ما را چو التفاتی بر حال خود نباشد کی التفات باشد ما را به حال غیرش نوشیم دُرد دردش شادی روی رندان ما را چه کار آید آب زلال غیرش نور جمال جانان دیده به نور او دید در چشم ما نیاید حسن جمال غیرش در آینه نظر کن تمثال خویش بنگر زنهار تا نگوئی آنکه مثال غیرش نقشیست یا خیالی آن نقش ما نبینیم در خواب اگر نماند نقش خیال غیرش از آفتاب حسنش هر ذره ماهروئی آخر چه نقش بندد شکل هلال غیرش گر عمر لایزالی خواهی چو ما بیابی از خویشتن فنا شو هم از زوال غیرش غیرت نمی گذارد تا غیر او درآید بی وصل او نخواهد سید وصال غیرش شاه نعمت الله