شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۵۵: جانم به فدای چشم مستش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق آمد و جام می به دستش جانم به فدای چشم مستش برخواست بلا و فتنه بنشست از قد بلند و زلف پستش بنشست به تخت دل چو شاهی یا رب چه خوشست این نشستش صد توبه به یک کرشمه شکست سرمستی چشم می پرستش ای عقل برو که عشق سرمست عهد من و توبه هم شکستش در مذهب عشق هیچ بد نیست نیک است هر آنچه عشق هستش رندیم و حریف نعمت الله سر بر قدم و به دست دستش شاه نعمت الله