شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۴۷: یافتم از خویشتن مقصود خویش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سوختم بر آتش دل عود خویش یافتم از خویشتن مقصود خویش من ایاز حضرتم اما به عشق او ایازست و منم محمود خویش تا نشستم بر سر کوی غمش ساکنم در جنت موعود خویش بود من در بود او نابود شد فارغم از بود و از نابود خویش دیده ام جانان جان عالمی در میان جان غم فرسود خویش تا مرا بخشید حق نور وجود واقفم از واجد و موجود خویش جان مقبولم قبولش اوفتاد دلخوشم از طالع مسعود خویش ز آفتاب مهر رویش دیده ام نور عالم سایهٔ ممدود خویش عارف دل در برم رقصان شده ز استماع نغمهٔ داود خویش عاشق و میخانه و صوفی و زهد هر کسی و عادت معهود خویش سید از هستی خود چون نیست شد ایمن آمد از زیان و سود خویش شاه نعمت الله