شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۳۵: ز جام جان مئی بستان روان و بر سر ما باش
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
اگر میلی به ما داری بیا و بندهٔ ما باش ز جام جان مئی بستان روان و بر سر ما باش ز سرمستان بزم ما طریق عاقلی کم جو ز ما مستی و رندی جو که هم مستیم و هم قلاش خراباتست و عاشق مست وبا معشوق خود همدم برو ای عقل سرگردان به جای خویشتن می باش کسی کو نقش می بندد خیال غیر او امروز به جز نقش خیال او نباشد حاصل فرداش به دور چشم مست او جهان پرفتنه می بینم بلا بالا گرفت امروز در عالم از آن بالاش منه رخ بر رخش ای جان که تو خاری و رویش گل مکن بیداد با رویش به خار آن روی گل مخراش به هر نقشی که می بندم خیال نعمةالله است چه خوش نقشی که می بندد خیالش در نظر نقاش شاه نعمت الله