شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۹۱۲: گوش قولی چو کلامت نشنیده هرگز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیده نقشی چو خیال تو ندیده هرگز گوش قولی چو کلامت نشنیده هرگز سالها باد صبا بر سر کویت گردید به سراپردهٔ وصلت نرسیده هرگز گرچه نقاش بسی نقش کند صورتها همچو تو صورت خوبی نکشیده هرگز عاشق مست ، مدام این می ما می نوشد عقل یک جرعه ازین می نچشیده هرگز دوش تا روز رسیدم به مراد دل خویش بر کسی صبح چنین خوش ندمیده هرگز چشم ما روشن از آنست که رویش دیده در چنین دور چنان دیده که دیده هرگز نفس سید ما جان به جهان می بخشد به از این هیچ هوائی نوزیده هرگز شاه نعمت الله