شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۵۳: در وی نگاه کن که بیابی ز ما خبر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جام جهان نماست که داریم در نظر در وی نگاه کن که بیابی ز ما خبر تمثال حسن اوست در این آینه عیان یا نور آفتاب که پیداست در قمر گر چشم روشن تو از آن نور دیده است در هر چه بنگری به همان نور می نگر نقش خیال غیر چه بندی که هیچ نیست بگذر ز غیر او و هم از خویش درگذر مائیم کنج خلوت و رندان باده نوش دائم نشسته ایم و نگردیم در به در ساقی مدام ساغر می می دهد به ما نوشیم عاشقانه و جوئیم ازو دگر در چشم مست سید ما هر که دید گفت نور محمدی است که پیداست در بصر شاه نعمت الله