شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۸۴۸: در نظر بنشین خوشی اهل نظر را می نگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
روشن است از نور رویش دیدهٔ اهل نظر در نظر بنشین خوشی اهل نظر را می نگر وقت فرصت دان دمی بی عشق او یک دم مزن صحبت عمر عزیز است و غنیمت می شمر ما و دلبر در سرابستان دل همصحبتیم عقل بر درمانده و از حال دلبر بی خبر غرقه در دریای عشق و دست و پائی می زنیم تا از این دریا چه آید بر سر ما ای پسر نقشبندی می کند بر آب چشم ما خیال هر دمی نقش خیالی می نگارد در نظر ز آفتاب حسن او عالم همه پر نور شد آن چنان ماهی که دیده در چنین دور قمر سید عشاق آمد عقل از اینجا گو برو شه درآمد آن گدا سرگشته گردد در به در شاه نعمت الله