شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۸۴: پرده چو برگرفتند روئی به ما نمودند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بر هر دریکه رفتیم بر ما روان گشودند پرده چو برگرفتند روئی به ما نمودند از هر دریچه ماهی با ما کرشمه کردند و آن دلبران سرمست دلهای ما ربودند نقشش خیال عالم باشد حباب بر آب پیدا شدند و رفتند گوئی که خود نبودند گوئی شراب خانه در بسته اند یا نه آری درین زمانه آن در به ما گشودند یاران رند سرمست در پای خم فتادند سرها نهاده بر خاک گوئی که در سجودند معشوق و عشق و عاشق باشد یکی و سه نام گر اندکند و بسیار مجموع یک وجودند مستانه جان و جانان با همدگر نشستند اسرار نعمت الله گفتند و هم شنودند شاه نعمت الله