شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۶۵: در چشم او نیاید هر چشمه ای ، چو آن دید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشمی که چشمهٔ آب از چشم ما روان دید در چشم او نیاید هر چشمه ای ، چو آن دید ای نور دیدهٔ ما در چشم ما نظر کن کائینه ایست روشن آن رو در او توان دید ما را اگر بجوئی ما را به ما توان یافت هر کس که دید ما را می دان که آنچنان دید جام جهان نمائی است یعنی که این دل ما هر کو در او نظر کرد مجموعهٔ جهان دید از عشق اگر نشانی پرسی نشان بگویم بی نام و بی نشان شد یاری که زو نشان دید هر ناظری که بنشست در چشم ما زمانی در بحر دیدهٔ ما دریای بیکران دید رندی که نعمت الله بیند به چشم معنی داند که دیدهٔ ما سرخیل عاشقان دید شاه نعمت الله