شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۵۸: پادشاهی دو عالم به گدائی نرسد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دولت عشق به هر بی سر و پائی نرسد پادشاهی دو عالم به گدائی نرسد نرسد در حرم کعبهٔ وصل محبوب هر محبی که بر او جور و جفائی نرسد نوش کن دُردی دردش که دوای جانست دُردی درد نخورده به دوائی نرسد می روم بردر میخانه که خوش بنشینم دارم امید که آن جام بلائی نرسد بینوایان درش گنج بقا یافته اند بینوائی نکشیده ، به نوائی نرسد برو ای عقل مگو عشق چرا کرد چنین پادشاه است و بر او چون و چرائی نرسد هر که او بندگی پیر خرابات نکرد به سر سید عالم که به جائی نرسد شاه نعمت الله