شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۲۵: جان بیچاره در فغان افتاد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آتشی در نهاد جان افتاد جان بیچاره در فغان افتاد شمع عشقش چو بر کشید علم سوخت پروانه پرزنان افتاد عقل مخمور منع ما می کرد مست می رفت در مغان افتاد هر که از چشم ما فتاد فتاد نه دو روزی که جاودان افتاد سرو قدی که سر ز ما پیچد در چمن قدش از میان افتاد مرغ دل دید دانهٔ خالش باز در دام زلف از آن افتاد ناوک آه عاشق سرمست هر چه انداخت بر نشان افتاد از لب او حدیث می گفتم سخنم ناگه از دهان افتاد سیدم اوفتاد مستانه چه توان کرد آن چنان افتاد شاه نعمت الله