شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۷۱۸: مخمورش از آن مجلس رندان به در آرید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زاهد به سراپردهٔ رندان مگذارید مخمورش از آن مجلس رندان به در آرید بیگانه مباشد بپاشید سر و زر تخمی که توانید در این باغ بکارید هر خم شرابی که سپردید به رندی آرید بر ما و به اهلش بسپارید روشن بتوان دید که نور بصر ماست بر دیده اگر نقش خیالی بنگارید یک دم که ز ما فوت شود بی می و ساقی از عمر مگوئید و حیاتش مشمارید کار همه رندان خرابات برآید بر ما نفسی همت خود گر بگمارید سید ز در میکده مستانه درآید نوریست که پیدا شده پنهانش ندارید شاه نعمت الله