شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۹۶: ور گرد درش گردی او در به تو بگشاید
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر در طلب اوئی ناگه به برت آید ور گرد درش گردی او در به تو بگشاید گر آینهٔ روشن اندر نظری آری تمثال جمال او در آینه بنماید آن به که تو عمر خود در عشق کنی صرفش چون عمر عزیز تو پیوسته نمی پاید ای عقل تو مخموری ، ما عاشق سرمستیم در مجلس سرمستان وعظ تو نمی یابد در هر چه نظر کردم چون اوست که می بینم اقرار به او دارم انکار نمی شاید تا نور جمال او در دیدهٔ ما بنمود نوری به جز آن نورش در چشم نمی آید گفتار خوش سید هر کس که بخواند خوش آن بزم ملوکانه مستانه بیاراید شاه نعمت الله