شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۵۵: زنده آمد دل از آن پیوسته شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق او با جان ما پیوسته شد زنده آمد دل از آن پیوسته شد آب چشم ما به گلشن رو نهاد غنچه گشت و خوش خوشی گلدسته شد عشق سرمست است و می گوید سرود عقل مخمور است از آن دل خسته شد مرغ دل در دام زلف او فتاد سر نهاد و مو به مو پابسته شد تا به او پیوست جان من تمام از همه کون و مکان خوش رسته شد در دل من غیر او را راه نیست خانهٔ خالی ورا در بسته شد نعمت الله عاشقانه جان بداد رند سرمست از جهان وارسته شد شاه نعمت الله