شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۵۱۶: ملک دل بگرفت و جان ما به غارت می برد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ترک چشم مست او دلها بغارت می برد ملک دل بگرفت و جان ما به غارت می برد خانمان ما به غارت برد و یک موئی نماند هرچه با ما دید سر تا پا به غارت می برد دور شو ای عقل از اینجا رخت خود را هم ببر زانکه رخت هر که دید اینجا به غارت می برد کیش او چون غارتست ترکش نگوید ترک مست جان کند قربان و قربان را به غارت می برد هرچه دید از نقد و جنس و زیر و بالا پاک کرد این بلا هم زیر و هم بالا به غارت می برد جان ما بادش فدا کو جان و هم جانان ماست هر چه خواهد گو ببر هل تا به غارت می برد سید ما صد بخارا را به غارت برده است بوعلی چبود که او سینا به غارت می برد شاه نعمت الله