شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۸: در همه عالم از آن دستان بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
نقل ما چون نقد سرمستان بود در همه عالم از آن دستان بود دست ما و دامن او بعد از این خوش بود دستی کز آن دستان بود روضهٔ ما جنت پر حوریان بوستان شیخ در ماهان بود چشم ما تا دید آب رو از آن در نظر دریای بی پایان بود هر که باشد عارف ذات و صفات شاید ار گوئی که او انسان بود عاشق او زنده باشد تا ابد جان عاشق زنده از جانان بود گر خراب است خانهٔ ما باک نیست جای گنجش در دل ویران بود هر که آید در نظر ای نور چشم آن نمی گویم ولیکن آن بود در خرابات فنا خوش ساکنیم نعمت الله میر سرمستان بود شاه نعمت الله