شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۸۱: واقف اسرار ذوق ما بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که چون ما غرقهٔ دریا بود واقف اسرار ذوق ما بود در دو عالم هر که آن یک را شناخت عارف یکتای بی همتا بود مجلس عشقست و ما مست و خراب صحبت رندان ما اینجا بود دل به میخانه کشد عیبش مکن میل دل دایم سوی مأوا بود مبتلائیم و بلا را طالبیم چون بلای خوش از آن بالا بود چشم ما روشن به نور روی او است این چنین چشم خوشی بینا بود نعمت الله رند و سرمستی خوش است گرچه با تنها بود تنها بود شاه نعمت الله