شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۷۸: مظهر او مجمع اشیاء بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کون جامع جامع اسما بود مظهر او مجمع اشیاء بود آفتابی تافته بر آینه نور او زان نور مه سیما بود در ازل رندی که با ما باده خورد همچنان مست است و باشد تا بود ما ز دریائیم و دریا عین ما این کسی داند که او از ما بود جام می در دور و ساقی در حضور مجلس ما جنت المأوا بود چشم عالم روشنست از نور او دیده ای بیند که او بینا بود نعمت الله در همه عالم یکی است لاجرم یکتای بی همتا بود شاه نعمت الله