شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۵۱: سر حلقهٔ رندانم و فارغ ز ملامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در کوی خرابات نشستم به سلامت سر حلقهٔ رندانم و فارغ ز ملامت خوش خانهٔ امنی است بیائید و ببینید مستان همه خوش ایمن و یاران به سلامت زین خلوت میخانه به جائی نتوان رفت نه یک دو سه روزی نروم تا به قیامت هر کس که ازین مجلس ما روی بتابد جاوید ندیمش نبود غیر ندامت گر زاهد مخمور مرا قدر نداند بسیار عزیزم بر رندان به کرامت هر ذره که بینی به تو خورشید نماید روشن نتوان دید نظر کن به تمامت خوش جام حبابیست که پرآب حیاتست می نوش و غنیمت شمر آن جام مدامت اعیان چو همه صورت اسمای الهند نامی طلب ای خواجه که نامی است به نامت گر بنده سید شوی و یار حریفان سلطان جهان یار شود بلکه غلامت شاه نعمت الله