شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۴۸: جان فدا کن همچو ما گر وصل جانان بایدت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دُرد دردش نوش کن گر صاف درمان بایدت جان فدا کن همچو ما گر وصل جانان بایدت گر عطای شاه می خواهی گدائی کن چو ما بندگی کن بر درش گر قرب سلطان بایدت در سواد کفر زلفش نور ایمان رو نمود ظلمت کفرش بجو گر نور ایمان بایدت بایدت چون گوی گردیدن به سر در کوی دوست گر ز دست پادشه انعام چوگان بایدت آرزوی باده داری ساقی مستی طلب با خضر همراه شو گر آب حیوان بایدت گر هوای کعبه داری از بیابان رو متاب رنج باید برد اگر گنج فراوان بایدت جام جم شادی روی نعمت الله نوش کن همدم ما شو دمی گر ذوق رندان بایدت شاه نعمت الله