شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۳۲: دردمندانه به امید دوا خواهم رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به خرابات مغان بی سر و پا خواهم رفت دردمندانه به امید دوا خواهم رفت باز زنار سر زلف بتی خواهم بست من سودا زده در دام بلا خواهم رفت گنج در گوشهٔ میخانهٔ سرمستان است از چنین جای خوشی بنده کجا خواهم رفت چون سر دار فنا دار بقا می بخشد عاشقانه به سردار فنا خواهم رفت می روم تا به سراپردهٔ او مست و خراب بر در عاقل مخمور چرا خواهم رفت به امیدی که مگر خاک در او گردم میل دارم که چه بادی به هوا خواهم رفت ای که گوئی به کجا می رود این سید ما از خدا آمده بودم به خدا خواهم رفت شاه نعمت الله