شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۴: سر به پای خم می بنهاد و رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
رند سرمستی ز پا افتاد و رفت سر به پای خم می بنهاد و رفت بی خیانت او امانت را سپرد عاشقانه جان به جانان داد و رفت گندم و جو کاشت خرمن گرد کرد داد خرمن را همه بر باد و رفت شد مجرد خرقه را اینجا گذاشت ماند این دنیای بی بنیاد و رفت هر که او با ما درین دریا نشست در محیط بیکران افتاد و رفت گرچه بسیاری غم هجران کشید وصل او چون یافت شد دلشاد و رفت لطف سید بندهٔ خود را نواخت بنده شد از لطف او آزاد و رفت شاه نعمت الله