شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۲۲: جان چه قدرش بود که جانان رفت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یار ما رفت گوییا جان رفت جان چه قدرش بود که جانان رفت عمر ما بود رفت چه توان کرد در پی عمر رفته نتوان رفت هر که با ما دمی نشد همدم دم آخر که شد پریشان رفت رند مستی ز بزم ما کم شد گوییا در پی حریفان رفت بود حلّال مشکلات همه لاجرم چون برفت آسان رفت نور چشم است در نظر پیداست گرچه از چشم خلق پنهان رفت نعمت الله جان به جانان داد عاشقانه به بزم سلطان رفت شاه نعمت الله