شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۴۰۸: به نوا جان بینوا بنواخت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مطرب عشق ساز ما بنواخت به نوا جان بینوا بنواخت در خرابات ساقی سرمست درد ما را به صد دوا بنواخت گرچه بنواخت جان عالم را پادشاه است و این گدا بنواخت می نوازد به لطف عالم را دل این خسته بارها بنواخت مبتلای بلای او بودم چاره ای کرد و مبتلا بنواخت شاهد غیر در سرای وجود به نهان خاطر مرا بنواخت شهرتی یافت در جهان که به عشق نعمت الله را خدا بنواخت شاه نعمت الله