شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۹۵: عاشق دیوانه را از ننگ ننگی هست نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عشق را در مجلس عشاق ننگی هست نیست عاشق دیوانه را از ننگ ننگی هست نیست صبغة الله می دهد این رنگ بی رنگی بما خوشتر از بیرنگی ما هیچ رنگی هست نیست عاقلان با یکدیگر هر دم نزاعی می کند عاشقان را با خود و با غیر جنگی هست نیست زاهد مخمور مستان را ملامت می کند بی تکلف همچو او بی عقل دنگی هست نیست بی خیال روی او نقشی نبیند چشم ما بی هوای عشق او در کوه سنگی هست نیست دل به دنیا داده ایم و آبروئی یافتیم در محیط عشق او جز ما نهنگی هست نیست پادشاهان جهان بسیار دیدَستم ولی همچو آن سلطان ثمر سلطان لنگی هست نیست عاشقانه در میان ماه رویان جسته ایم مثل این معشوق سید شوخ و شنگی هست نیست شاه نعمت الله