شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۶۶: هر ذره ای که بینی او را از او هلالی است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با آفتاب حسنش مه نزد او هلالی است هر ذره ای که بینی او را از او هلالی است هر مختصر که بینی او معتبر بزرگیست نقصی اگر بیابی آن نقص هم کمالی است جائی که جز یکی نیست مثلش چگونه باشد دو آینه از آن رو تمثال بی مثالی است گیتی نمای ساقیست هر ساغری که نوشیم عینی که دیده بیند سرچشمه زلالی است او آفتاب تابان عالم همه چو سایه غیرش مخوان که غیرش نزدیک ما خیالی است عشق است جان عالم جانم فدای جانان جانی که عشق دارد آن جان بی زوالی است امروز یار ما شو بگذار دی و فردا با حال نعمت الله اینها همه مجالیست شاه نعمت الله