شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۵۸: سر آب و سراب این عجب است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آب جویای آب این عجب است سر آب و سراب این عجب است ما حبابیم و عین ما آب است جام عین شراب این عجب است گر کسی مست شد ز می چه عجب باده مست خراب این عجب است روز و شب آفتاب می گردد در پی آفتاب این عجب است موج گوئی حجاب دریا شد ما ز ما در حجاب این عجب است نقش خود را خیال می بندم تا ببینم به خواب این عجب است می خمخانهٔ حدوث و قدم خورده ام بی حساب این عجب است زاهدی دیده ایم گیلانی سخت مست و خراب این عجب است این چنین گفته های مستانه خوانده ام بی کتاب این عجب است طالب وصل نعمت اللهم آب جویای آب این عجب است شاه نعمت الله