شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۵: هرچه بیند دوست را بیند به دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم ما روشن به نور روی اوست هرچه بیند دوست را بیند به دوست عاشق و معشوق ما هر دو یکی است تا نپنداری که این رشته دوتوست جرعهٔ جام می ما هر که خورد چون محبان دائما در جستجوست عشق سرمست است و فارغ از همه عقل مخمور است و هم در گفتگوست بسته ام نقش خیالش در نظر هرچه دیده می شود چشمم بر اوست خرقه می شویم به جام می مدام مدتی شد تا مرا این شست و شوست هر که بیند نعمت الله با همه بد نبیند هرچه می بیند نکوست شاه نعمت الله