شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴۳: لاجرم عالم به چشم ما نکوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم ما روشن به نور روی اوست لاجرم عالم به چشم ما نکوست دیده ام آئینهٔ گیتی نما عاشق و معشوق با هم روبروست هر خیالی را که دیده نقش بست دوست می دارم که می بینم به دوست عشق سرمست است و فارغ از همه عقل مخمور است و هم درگفتگو است این عجب بنگر که آن مطلوب ما طالبست و روز و شب در جستجوست غیر اگر دیگر نمی آید به چشم هرچه می بینیم میگوئیم اوست سید و بنده به نزد ما یکی است تا نپنداری که این رشته دوتوست شاه نعمت الله