شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۶: عشق او را آتش و سوز و گدازی دیگر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عاشقان حضرت او را نیازی دیگر است عشق او را آتش و سوز و گدازی دیگر است ترک سرمست است عشقش دل به غارت می برد در سواد دل همیشه ترکتازی دیگر است می نوازد مطرب عشاق ساز ما به ذوق جان فدای ساز او کاین ساز ، سازی دیگر است عشقبازی نیست بازی کار شهبازی بود عشق اگر بازی بیا کاین شاهبازی دیگر است رو به هر جانب که آرم قبلهٔ من روی اوست ابرویش محراب می سازم نمازی دیگر است بینوایان را به لطف خود نوازش می کند ساقی سرمست ما عاشق نوازی دیگر است محرم رازیم و دایم در حرم با سیدیم راز می گوئیم و این اسرار رازی دیگر است شاه نعمت الله