شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۳۱: چشمهٔ آب حیات ما ز جوئی دیگر است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بحر بی پایان ما را آبروئی دیگر است چشمهٔ آب حیات ما ز جوئی دیگر است رنگ و بوی این و آن نقش خیالی بیش نیست یار رندی شو که او را رنگ و بوئی دیگر است از می خمخانهٔ ما عالمی سرمست شد نوش کن جامی که این می از سبوئی دیگر است روی او بینم اگر آئینه بینم صدهزار روی او در هر یکی گوئی که روئی دیگر است عاقلان راگفتگوی و عاشقان را های و هو گفتگو بگذار ما را های و هوئی دیگر است پردهٔ دیده به آب چشم خود ما شسته ایم پاک بازانیم و ما را شست و شوئی دیگر است دیگران از طوع سید زلفها بربسته اند نعمة الله راز خون عشق طوعی دیگر است شاه نعمت الله