شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۵: حق توان گفتن چو از باطل برست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هر که باشد همچو سید حق پرست حق توان گفتن چو از باطل برست آن یکی در هر یکی خوش می نگر در دو عالم آن یکی را می پرست آفتاب و ماه می بینیم ما گر چه ما را در نظر نور خوراست جز وجود او وجودی هست نیست غیر او نبود وجود هرچه هست دست او باید بگیرد دامنش خوش بود گر دامنش آید به دست هرچه فعل او بود نیکو بود نیک نبود نیک اگر گوئی بد است تا توانی گرد مخموران مگرد هر که گردد حاصلش درد سر است عین ما بیند به عین ما چو ما آنکه با ما خوش در این دریا نشست نعمت الله رند سرمست خوش است کی کند رندی چنین انکار مست شاه نعمت الله