شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۲۰: فارغ از نیست ایمنم از هست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از خرابات می رسم سرمست فارغ از نیست ایمنم از هست عین ما را به عین ما بیند هرکه در بحر ما به ما پیوست ننگ و نام نکو به دست آورد آنکه از ننگ و نام خود وارست دست من تا گرفت دست نگار وه چه دستان که می کند زان دست مرغ جانم برای دانهٔ خال شده در دام زلف او پابست عهد بستیم با سر زلفش ما بر آنیم گرچه او بشکست از سر کاینات برخیزد هر که با سیدم دمی بنشست شاه نعمت الله