شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۲۱۵: بحمدالله که ما داریم در دست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دوای درد دل ای یار دردست بحمدالله که ما داریم در دست بیا و دُردی دردش بماده که صاف عاشقانش دُرد دردست دلی کو کشتهٔ عشق است زنده است کسی کو مردهٔ دردست مرده است بدادم دین و دل دردش خریدم چنین سودی بدین مایه که کرده است مرا مهری است در خاطر که خورشید بگرد سایهٔ چترش چه گرد است اگر دردم نمی دانی نظر کن سرشک سرخ بین و رخ که زرد است کسی داند شفای درد سید که جامی از شراب درد خورده است شاه نعمت الله