شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۷۶: این چنین پیری در این عالم کراست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هرکجا پیریست طفل پیر ماست این چنین پیری در این عالم کراست جملهٔ ارواح جزئیات او است بلکه او در کل عالم پادشاست در صفات و ذات او دیدم عیان حضرت او مظهر لطف خداست نقطهٔ بابل الف بل خود الف روح اعظم سید هر دو سراست ای که می پرسی که این اوصاف کیست شمه ای از خلق و خوی مصطفی است عین او بحر است و ما امواج او تا نپنداری که او از ما جداست من شدم فانی ز خود باقی بُود بر سر دار فنا دار بقاست کی بیابد لذت از جان عزیز هر کرا با او به جانش پادشاست نعمت الله او به عالم می دهد نعمت الله نعمت بی منتهاست شاه نعمت الله