شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۴۳: چون شد دل خستهٔ بلا دوست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
از جور و جفای بی وفا دوست چون شد دل خستهٔ بلا دوست مائیم غلام و یار مولا مائیم گدا و پادشا دوست بیگانه ز هر دو کون گشتیم دردا که نگشت آشنا دوست در بند بلا چو بسته پائیم دیگر چه کند به جای ما دوست از دوست وفا طلب نمودیم هر چه نکند وفا به ما دوست از دردسر طبیب رستیم هم درد من است و هم دوا دوست سید نکند ز عشق توبه گر جور کند و گر جفا دوست شاه نعمت الله