شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۲: جان عالم نفخهٔ ارواح آن جانان ما است
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
هفت دریا شبنمی از بحر بی پایان ما است جان عالم نفخهٔ ارواح آن جانان ما است در خرابات مغان مستیم و جام می به دست های و هوی عاشقان از نعرهٔ مستان ما است موج دریائیم و عین ما و او هر دو یکی است آبرو گر بایدت از ما بجو کان آن ما است مدتی شد تا به جان فرمان سلطان می بریم این زمان سلطان ما فرمانبر فرمان ما است گنج اگر جوئی بیا کنج دل ویران بجو ز انکه گنج کنت کنزاً در دل ویران ما است سید مستان به صد جان دوست می داریم ما ز انکه رند سر خوش است و یاری از یاران ما است شاه نعمت الله