شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۱۲۱: خوش بود گر بنوازی صنما یار غریب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در دیار تو غریبیم و هوادار غریب خوش بود گر بنوازی صنما یار غریب مخزن جملهٔ اسرار خداوند ، دل است دل به من ده که بگویم به تو اسرار غریب گر غریبی برت آید به کرم بنوازش سخت کاریست غریبی ، مکن انکار غریب ما دعاگوی غریبان جهانیم همه در همه حال خدا باد نگهدار غریب دردمندیم و به امید دوا آمده ایم تو طبیبی و دوا کن دل بیمار غریب کار غربت چه اگر کار غریبی است ولی خوش شود گر تو بسازی به کرم کار غریب سید ماست سرجمله غریبان جهان که به سر وقت غریب آمده سردار غریب شاه نعمت الله