شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۶۴: گفتمش خواهی بلا گفتا بلی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مبتلائی دیدمش خوش در بلا گفتمش خواهی بلا گفتا بلی از بلا چون کار ما بالا گرفت جان ما جوید بلا از مبتلا بینوایان را نوائی دیگر است خوش نوائی می طلب از بینوا آبرو جوئی درین دریا بجو عین ما می جو به عین ما چو ما دُرد دردش عاشقانه نوش کن تا ز دُرد درد دل یابی دوا در محیط بیکران افتاده ایم نیست ما را ابتدا و انتها نعمت الله ساقی و ما رند مست با حریفان در خرابات فنا شاه نعمت الله