شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۴: گر قبولش می کند شکرانه ها بر جان ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دل روان جان می دهد در عشق آن جانان ما گر قبولش می کند شکرانه ها بر جان ما غرقهٔ دریای بی پایان کجا یابد کنار ساحلش پیدا نباشد بحر بی پایان ما هرچه آید در نظر آئینهٔ گیتی نماست روشنش بنگر که باشد نور آن جانان ما جان حیات جاودان از عشق جانان یافته عشق اگر داری طلب کن ذوق جاویدان ما مجلس عشقست و رندان مست و ساقی درحضور ساغر می نوش کن شادی سرمستان ما سینهٔ بی کینهٔ ما مخزن اسرار اوست گنج اگر خواهی بجو گنج دل ویران ما نعمت الله رند و سرمست است و جام می به دست می برند آن می دهد این سید رندان ما شاه نعمت الله