شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳۰: منور کرد نور او سرای که سرای ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
در آمد ساقی و آورد جام می برای ما منور کرد نور او سرای که سرای ما همه می های میخانه به ما انعام فرمودند کرم بنگر که الطافش چه ها کرده به جای ما خراباتست و ما سرمست و ساقی جام می بر دست حیات جاودان یابی از آن آب و هوای ما در میخانه بگشادند و داد عاشقان دادند به حمدالله اجابت شد دعای کدخدای ما حریف دردمندانیم و دُرد درد مینوشیم به ماده دُردی دردش که آن باشد دوای ما چه خوش ذوقیست ذوق ما که عالم ذوق از او یابند نوای عالمی بخشد نوای بی نوای ما گدای نعمت اللهیم سلطان همه عالم بیا و پادشاهی کن ز انعام گدای ما شاه نعمت الله