شاه نعمت الله
غزلیات
غزل شمارهٔ ۳: خواه گو خرقه پوش و خواه قبا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
عارفی کو بُود ز آل عبا خواه گو خرقه پوش و خواه قبا جان معنی طلب نه صورت تن تن بی جان چه می کند دانا باده می نوش و جام را می بین تا تن و جان تو بود زیبا گرچه حق ظاهر است کی بیند دیدهٔ دردمند نابینا احمق است آنکه ما و حق گوید مرد عاشق نگوید این حاشا یک وجود است و صد هزار صفت به وجود است این دوئی یکتا می وحدت ز جام کثرت نوش نیک دریاب این سخن جانا ما و کعبه حکایتی است غریب رند سرمست و جنت المأوا بر در دیر تکیه گاه من است گر مرا طالبی بیا آنجا قطره و بحر و موج و جو آبند هر چه خواهی بجو ولی از ما نعمت الله را به دست آور با خدا باش با خدا خدا شاه نعمت الله